سکوت مرداب
سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست
بازگشت
قاصدك! شعر مرا از بر كن، برو آن گوشه باغ، سمت آن نرگس مست، و بخوان درگوشش و بگو باور كن، يك نفر ياد تو را دمی از دل نبرد ...
+
نوشته شده در ساعت 12:9 توسط سالار |
در این غمسرا غمگساری نبود
بسی ناله کردیم و یاری نبود
اگرلحظه ای خنده برلب نشست
در آن خنده ها اعتباری نبود
همه عمر ما در زمستان گذشت
به یک روز آن هم بهاری نبود
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
آذر ۱۳۹۱
شهریور ۱۳۸۹
مرداد ۱۳۸۹
تیر ۱۳۸۶
فروردین ۱۳۸۶
اسفند ۱۳۸۵
دی ۱۳۸۵
آذر ۱۳۸۵
آبان ۱۳۸۵
شهریور ۱۳۸۵
مرداد ۱۳۸۵
تیر ۱۳۸۵
خرداد ۱۳۸۵
اردیبهشت ۱۳۸۵
فروردین ۱۳۸۵
آرشیو موضوعی
سر فصل
پیوندها
سمفونی احساس
تقدیر
من و خودم و کیمیا
کومه
دختر شهریورماه
فرهاد
تنهایی آسمون من
رویا های رنگی
تازه های ادبی
BLOGFA.COM