حلالم کنید
پایان گرفته ام
انتهایی بگو
برای زندگیم
با ترجیع بهار
و بشارت باران
و بگو
که نگنجیدم حتی
در بحر های عریض
و تجربه نکردم
لذت یک بیت را
بی حضور مرگ
بیاد انتظار
بیادعمر های رفته بر باد
بیاد شکستن بال های پرواز
در طوفان و گردباد
بیاد قایق های شکسته در آب
مرگ گل و بوته هادر سیلاب
بیاد قفل های بر در نشسته
پنجره های شیشه شکسته
بیاد در های کهنه
و زخم های تازه
بیاد گلهای یاس و مریم خانه
بیاد تو بیاد انتظار
به انتظار نسیم
اشک
مرگ
به انتظار نسیم که بوی تو را می آورد
و اشکی که به تنهایی
در انتظار تو می چکد
چه سخت است
و دشوار
بر این باور بودن
در انتظار تو بودن
بدون نسیم و اشک
گذشت شبی دگر
روشن از فانوس یادت
تا سحر
در شبان غم تنهایی خویش
عابر چشم سخنگوی تو ام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی تو ام









